vermijden vermijden پیشگیری کَردَن، بَرایِ جِلوگیری اَز، اِجتِناب کَردَن، پَرهیز کَردَن دیکشنری هلندی به فارسی
verdienen verdienen شایِستِگی داشتَن، کَسب کُنید، کَسب کَردَن، لِیاقَت داشتَن دیکشنری آلمانی به فارسی