verdienen verdienen شایِستِگی داشتَن، کَسب کُنید، کَسب کَردَن، لِیاقَت داشتَن دیکشنری آلمانی به فارسی
verbieden verbieden مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع کَردَن، خارِج اَز قانون اِعلام کَردَن، تَحرِیم کَردَن دیکشنری هلندی به فارسی
vernielen vernielen هَموار کَردَن، نابود کَردَن، ویران کَردَن، ویرانگَری کَردَن دیکشنری هلندی به فارسی