معنی verdamper
verdamper
تبخیرکننده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verdamper
verdampen
verdampen
پَراکَندِه کَردَن، تَبخِیر شَوَد، تَبخِیر شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
terdampar
terdampar
گِرِفتار، سَرگَردان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Verdampfer
Verdampfer
تَبخِیرکُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
verdampfen
verdampfen
تَبخِیر شُدَن، تَبخِیر شَوَد
دیکشنری آلمانی به فارسی