معنی verbranding
verbranding
سوزاندن، احتراق
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verbranding
membranding
membranding
مارک گُذاری کَردَن، مُقایِسِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
verblinding
verblinding
حَیرَت زَدِگی، خیرِه کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
verbranden
verbranden
سوزاندَن، سوختَن
دیکشنری هلندی به فارسی
verbinding
verbinding
اِتِّصال
دیکشنری هلندی به فارسی
verbanning
verbanning
تَبعِید
دیکشنری هلندی به فارسی