جدول جو
جدول جو

معنی verblindend

verblindend
خیره کننده، کور کردن، محروم کننده، به طور کورکننده، به طرز خیره کننده، به طور زننده
دیکشنری هلندی به فارسی

واژه‌های مرتبط با verblindend

verbinden

verbinden
پانسِمان کَردَن، اِتِّصال، اِتِّحاد دادَن، بَستِه شُدَن، اِتِّصال دادَن، رَبط کَردَن، تَرکیب کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی

verbinden

verbinden
اِتِّصال دادَن، اِتِّصال، پانسِمان کَردَن، تَرکیب کَردَن، رَبط کَردَن، رِشتِه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی