معنی verbitterd
verbitterd
دلخور، تلخ
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با verbitterd
verbittert
verbittert
بِه طُورِ کینِه توزانِه، تَلخ، دِلخور
دیکشنری آلمانی به فارسی
verbijsterd
verbijsterd
مُتَحَیِّر، گیج شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
verbeterd
verbeterd
تَقوِیت شُدِه، بِهبود یافتِه اَست، بِهبود یافتِه
دیکشنری هلندی به فارسی