معنی vaststelling
vaststelling
تحقیق، عزم
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با vaststelling
vaststellen
vaststellen
مُطمَئِن شُدَن، بَرایِ ایجاد
دیکشنری هلندی به فارسی