معنی unaniem
unaniem
اتّفاق نظر، به اتّفاق آرا، به طور یکسان
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با unaniem
unanime
unanime
اِتِّفاق نَظَر، بِه اِتِّفاق آرا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
unanime
unanime
اِتِّفاق نَظَر، بِه اِتِّفاق آرا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unánime
unánime
اِتِّفاق نَظَر، بِه اِتِّفاق آرا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
uznanie
uznanie
قَدردانی، سِپاسگُزاری، شِناخت، تَحسِین
دیکشنری لهستانی به فارسی
unânime
unânime
اِتِّفاق نَظَر، بِه اِتِّفاق آرا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
anoniem
anoniem
گُمنام، بِه صورَتِ ناشِناس، بِه طُورِ ناشِناس
دیکشنری هلندی به فارسی