معنی uitvoerder
uitvoerder
اجراکننده، مجری
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با uitvoerder
ontvoerder
ontvoerder
رُبایَندِه، آدَم رُبا
دیکشنری هلندی به فارسی
uitvoeren
uitvoeren
رَهبَری کَردَن، اِجرا کُنَند، اِجرا کَردَن، اَنجام دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی