معنی uitrusting
uitrusting
آرایه، تجهیزات
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با uitrusting
uitputting
uitputting
کاهِش، فَرسودِگی، خَستِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
uitbuiting
uitbuiting
اِستِثمار
دیکشنری هلندی به فارسی
Mistrusting
Mistrusting
بی اِعتِماد، بی اِعتِمادی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
uitrusten
uitrusten
تَجهیز کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی