معنی uitroepen
uitroepen
فریاد زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با uitroepen
uitroeien
uitroeien
اَز بِین بُردَن، نابود کَردَن، کَندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
uitvoeren
uitvoeren
رَهبَری کَردَن، اِجرا کُنَند، اِجرا کَردَن، اَنجام دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
inroepen
inroepen
اِستِدعاء کَردَن، اِستِناد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
uitroep
uitroep
فَریاد، تَعَجُّب
دیکشنری هلندی به فارسی