معنی uitroeien
uitroeien
از بین بردن، نابود کردن، کندن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با uitroeien
uitroepen
uitroepen
فَریاد زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
uitvoeren
uitvoeren
رَهبَری کَردَن، اِجرا کُنَند، اِجرا کَردَن، اَنجام دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
uitroeiing
uitroeiing
نابودی
دیکشنری هلندی به فارسی