معنی uithouden
uithouden
تحمّل کردن، نگه داشتن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با uithouden
uithollen
uithollen
تُوخَالِی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
inhouden
inhouden
مَحدود کَردَن، مُستَلزَم، نِگَه داشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی