معنی supporter
supporter
حامی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با supporter
supporter
supporter
تَحَمُّل کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد، حامی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Supporter
Supporter
حامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rapporter
rapporter
گُزارِش دادَن، گُزارِش دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
supportare
supportare
حِمایَت کَردَن، پُشتیبانی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
apporter
apporter
آوَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
supposer
supposer
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، گُمان کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
supporre
supporre
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، گُمان کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
suportar
suportar
تَحَمُّل کَردَن، حِمایَت کُند
دیکشنری پرتغالی به فارسی