معنی superstation
superstation
ابرایستگاه، سوپرایستگاه
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با superstation
superstation
superstation
اَبَرایستگاه، سوپِرایستگاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
superstition
superstition
خُرافات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Superstation
Superstation
اَبَرایستگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Superstation
Superstation
اَبَرایستگاه، سوپِرایستگاه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Superstition
Superstition
خُرافات، خُرافِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
superstazione
superstazione
اَبَرایستگاه، سوپِرایستگاه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی