معنی strooien
strooien
پاشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با strooien
sproeien
sproeien
پاشیدَن، سَمپاشی
دیکشنری هلندی به فارسی
stropen
stropen
شِکار غِیرِ قانونی کَردَن، شِکار غِیرِقانونی
دیکشنری هلندی به فارسی
stromen
stromen
جاری بودَن، جَریان، جاری شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی