معنی straling
straling
تابش، تشعشع
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با straling
bestraling
bestraling
تَشَعشُع، تابِش
دیکشنری هلندی به فارسی
stralend
stralend
خُوشحال، تابناک، دِرَخشان، بِه طُورِ دِرَخشان
دیکشنری هلندی به فارسی
saling
saling
مُشتَرِک، یِکدیگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی