معنی stempelen
stempelen
مهر زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با stempelen
stempeln
stempeln
مُهر زَدَن، تَمبر
دیکشنری آلمانی به فارسی
stapelen
stapelen
پُشتِه کَردَن، پُشتِه
دیکشنری هلندی به فارسی
stamelen
stamelen
گَلوگیر صُحبَت کَردَن، لُکنَت زَبان
دیکشنری هلندی به فارسی