معنی spoelen
spoelen
آبکشی کردن، برای شستشو
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با spoelen
spielen
spielen
سَرگَرم کَردَن، بازی کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
spelen
spelen
سَرگَرم کَردَن، بازی کَردَن، بِه بازی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
spotten
spotten
مَسخَرِه کَردَن، تَمَسخُر
دیکشنری آلمانی به فارسی
snoeien
snoeien
حَذف کَردَن، هَرَس کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
sproeien
sproeien
پاشیدَن، سَمپاشی
دیکشنری هلندی به فارسی
spreken
spreken
صُحبَت کَردَن، صُحبَت کُنید، حَرف زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
spotten
spotten
تَمَسخُر کَردَن، لَکِّه بینی، مَسخَرِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
sporten
sporten
وَرزِش کَردَن، بَرایِ وَرزِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
spellen
spellen
هِجّی کَردَن، بازی ها
دیکشنری هلندی به فارسی