smekend smekend با اِلتِماس، اِلتِماس کَردَن، بِه طُورِ اِلتِماس آمیز، اِلتِماس کُنَندِه دیکشنری هلندی به فارسی
steken steken پَرچَم زَدَن، بَخیِه ها، زَخمی کَردَن، نِیش زَدَن، دَر هَم پیچیدَن دیکشنری هلندی به فارسی