معنی slapend
slapend
خوابیده، خوٰابیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با slapend
slopend
slopend
فَرسایَندِه، ناتَوَان کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
slapen
slapen
خوابیدَن، بَرایِ خوٰابیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
klagend
klagend
بِه طُورِ اَندوهناک، شاکی، بِه طُورِ شِکایَت آمیز، زاری
دیکشنری آلمانی به فارسی
gaapend
gaapend
خَمیازِه کِش، خَمیازِه کِشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
klappend
klappend
کَفّ زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
klagend
klagend
بِه طُورِ شِکایَت آمیز، شاکی، نالان
دیکشنری هلندی به فارسی
sluipend
sluipend
پِنهانی، یَواشَکی
دیکشنری هلندی به فارسی
slapheid
slapheid
اُفتادِگی، لَنگی
دیکشنری هلندی به فارسی
ladend
ladend
شارژ، دَر حالِ بارگُذاری
دیکشنری آلمانی به فارسی