معنی sijpelen
sijpelen
چکّه کردن، تراوش، نفوذ کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با sijpelen
rimpelen
rimpelen
چُروک شُدَن، چین و چُروک، چُروک خُوردَن، چین خُوردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
stapelen
stapelen
پُشتِه کَردَن، پُشتِه
دیکشنری هلندی به فارسی
spelen
spelen
سَرگَرم کَردَن، بازی کَردَن، بِه بازی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی