معنی sensatie
sensatie
هیجان، احساس
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با sensatie
sensation
sensation
اِحساس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sensatez
sensatez
آرامِش فِکر، سَلامَت عَقل، خِرَد مَنطِقی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sensatez
sensatez
عَقلانیَّت، خِرَد، آرامِش فِکر، خِرَد مَنطِقی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sensitif
sensitif
حَسّاس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sensato
sensato
مَعقول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sensato
sensato
مَعقول
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sensato
sensato
عاقِل، مَعقول
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sensasi
sensasi
هَیَجان، اِحساس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sedatie
sedatie
بی هوشی، آرام بَخش
دیکشنری هلندی به فارسی