معنی schimmelig
schimmelig
کپک زده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با schimmelig
schimmelig
schimmelig
کَپَک زَدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
schimmel
schimmel
کَپَک زَدِگی، قالِب
دیکشنری هلندی به فارسی