معنی scheiding
scheiding
جدایی، صفرا، تفکیک، صفات
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با scheiding
afscheiding
afscheiding
جُدایی، تَرَشُّح
دیکشنری هلندی به فارسی
schneidig
schneidig
بِه طُورِ شیک، باهوش
دیکشنری آلمانی به فارسی
schepping
schepping
آفَرینِش، ایجاد
دیکشنری هلندی به فارسی
schenking
schenking
وَقف، اِهدا
دیکشنری هلندی به فارسی
scheiden
scheiden
طَلاق گِرِفتَن، طَلاق
دیکشنری آلمانی به فارسی
scheiden
scheiden
طَلاق گِرِفتَن، طَلاق دادَن، جُدا کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی