معنی schaduwen
schaduwen
سایه انداختن، سایه ها
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با schaduwen
schauen
schauen
تَماشا کَردَن، نِگَاه کُن، نِگاه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی