معنی samenvatten
samenvatten
مختصر کردن، برای خلاصه کردن، خلاصه کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با samenvatten
samenvatting
samenvatting
خُلاصِه سازی، خُلاصِه
دیکشنری هلندی به فارسی
samenvallen
samenvallen
هَمزَمان بودَن، مُصادِف شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی