معنی roterend
roterend
چرخان، در حال چرخش
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با roterend
rotierend
rotierend
چَرخان، دَر حالِ چَرخِش
دیکشنری آلمانی به فارسی
praterend
praterend
پُرحَرف، صُحبَت کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
routeren
routeren
مَسیر دادَن، مَسیریابی
دیکشنری هلندی به فارسی
resterend
resterend
باقی، باقی ماندِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
noteren
noteren
یادداشت کَردَن، تَوَجُّه داشتِه باشید
دیکشنری هلندی به فارسی
koerend
koerend
خُر و پیشِ کُنَندِه، غُوغا کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
rottend
rottend
بِه طُورِ گَندیدِه، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
roeren
roeren
چَرخاندَن، هَم زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی