معنی roodheid
roodheid
قرمزی، سرخی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با roodheid
rondheid
rondheid
گِردی، گِرد بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vroomheid
vroomheid
تَقوَی، تَقوا، پارسایی
دیکشنری هلندی به فارسی
grootheid
grootheid
بُزُرگی، عَظَمَت
دیکشنری هلندی به فارسی
goedheid
goedheid
نیک خوٰاهی، خوبی، دِل رَحمی
دیکشنری هلندی به فارسی
broosheid
broosheid
شِکَنَندِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
boosheid
boosheid
خَشمناکی، خَشم، زَهر زَبانی، بَدخوٰاهی
دیکشنری هلندی به فارسی