معنی ritmisch
ritmisch
موزون، ریتمیک، به طور ریتمیک
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ritmisch
filmisch
filmisch
بِه صورَتِ سینِمایی، سینِمایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
kritisch
kritisch
بُحرانی، اِنتِقادی
دیکشنری آلمانی به فارسی
kritisch
kritisch
اِنتِقادی
دیکشنری هلندی به فارسی
ritmico
ritmico
مَوزون، ریتمیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ritmis
ritmis
مَوزون، ریتمیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی