معنی reparatie
reparatie
جبران، تعمیر
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با reparatie
reparable
reparable
قابِلِ اِصلاح، قابِلِ تَعمیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Preparative
Preparative
آمادِه سازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
reputatie
reputatie
شُهرَت
دیکشنری هلندی به فارسی
Separate
Separate
جُدا، جُدا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
repartir
repartir
تَخصِیص دادَن، تَوزِیع کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی