معنی reflectie
reflectie
بازتاب، انعکاس
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با reflectie
reflectief
reflectief
بازتابی، مُنعَکِس کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
Reflective
Reflective
بازتابی، اِنعِکاسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
reflektif
reflektif
بازتابی، مُنعَکِس کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
reflektiv
reflektiv
بازتابی، مُنعَکِس کُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
refractie
refractie
اِنکِسار
دیکشنری هلندی به فارسی
refletir
refletir
آینِه کَردَن، مُنعَکِس کُنَند، اَندیشیدَن، بازتابیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
selectie
selectie
اِنتِخاب
دیکشنری هلندی به فارسی