معنی reden
reden
دلیل، سوار شد
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با reden
jeden
jeden
یِک، یِک طَرَفِه، یِکی
دیکشنری لهستانی به فارسی
heden
heden
حال، اِمروز
دیکشنری هلندی به فارسی
redden
redden
نَجَات دادَن، بَرایِ نَجَات
دیکشنری هلندی به فارسی
raden
raden
حَدس زَدَن، شُوراها
دیکشنری هلندی به فارسی