معنی prikkelbaar
- prikkelbaar
- خشمگین، تحریک پذیر، با عصبانیّت، زود رنج، زود خشم، عصبی، دمدمی، با تندخویی، ناراحت، بدخلق، پرخاشگر، آزمایشی، حسّاس، زهرآگین خَشمگین، تَحریک پَذیر، با عَصَبانیَّت، زود رَنج، زود خَشم، عَصَبی، دَمدَمی، با تُندخویی، ناراحَت، بَدخُلق، پَرخاشگَر، آزمایِشی، حَسّاس، زَهرآگین
دیکشنری هلندی به فارسی