معنی overeenkomst
overeenkomst
توافق، توافق نامه
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با overeenkomst
overeenkomstig
overeenkomstig
طبقاً، بَر این اَساس، مَربوط، بِه طُورِ مَربوط
دیکشنری هلندی به فارسی
overeenkomen
overeenkomen
مُطابِقَت داشتَن، مُوافَقَت کَردَن، مُساوی بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی