معنی oscillatie
oscillatie
نوسان
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با oscillatie
oscillation
oscillation
نَوَسَان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
oscillante
oscillante
چَرخان، دَر حالِ نَوَسَان، لَرزِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
oscillare
oscillare
تِکان دادَن، تاب، تِلو تِلو خُوردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی