معنی organisatie
organisatie
سازمان
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با organisatie
organisation
organisation
سازِمان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
urbanisatie
urbanisatie
شَهری سازی، شَهرنِشینی
دیکشنری هلندی به فارسی
organisasi
organisasi
سازِمانی، سازِمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
organiste
organiste
اُرگ نَواز، اُرگانیست
دیکشنری فرانسوی به فارسی