معنی opstanding
opstanding
قیامت، رستاخیز
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با opstanding
opstandig
opstandig
بِه طُورِ طُغیان آمیز، سَرکِش، با شور و هَیاهو
دیکشنری هلندی به فارسی
opstandige
opstandige
شورِشگَر، سَرکِش
دیکشنری هلندی به فارسی
omstandig
omstandig
پُرگویی، بِه تَفصِیل
دیکشنری هلندی به فارسی