معنی opstand
opstand
شورش
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با opstand
Anstand
Anstand
ظاهِر، نَجَابَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
opstandig
opstandig
بِه طُورِ طُغیان آمیز، سَرکِش، با شور و هَیاهو
دیکشنری هلندی به فارسی
Umstand
Umstand
شَرایط، واقِعیَّت
دیکشنری آلمانی به فارسی
afstand
afstand
واگُذاری، فاصِلِه
دیکشنری هلندی به فارسی