معنی oprollen
oprollen
مارپیچ کردن، رول کردن، گوله کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با oprollen
opvullen
opvullen
ضَخیم کَردَن، پُر کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
opvallen
opvallen
بِه طُورِ آشِکار، بَرجَستِه شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
oproepen
oproepen
بَراَنگیختَن، دَعوَت بِه اِقدام، اِحضار کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
afrollen
afrollen
باز کَردَن رول ها، باز کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
scrollen
scrollen
اِسکُرول کَردَن، اِسکُرول کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
scrollen
scrollen
اِسکُرول کَردَن، اِسکُرول کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
Grollen
Grollen
غُرغُر کَردَن، غُرِّش
دیکشنری آلمانی به فارسی
rollen
rollen
غَلتیدَن، رول
دیکشنری آلمانی به فارسی
rollen
rollen
غَلتیدَن، رول
دیکشنری هلندی به فارسی