معنی oprijzen
oprijzen
بلند ایستادن، بالا آمدن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با oprijzen
prijzen
prijzen
تَحسِین کَردَن، قِیمَت ها، سِتایِش کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
spritzen
spritzen
پاشیدَن، سَرپیچ کَردَن، غُرغُر کَردَن، فِشاردادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
omrijden
omrijden
دُور زَدَن، اِنحِراف را اِنتِخاب کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی