معنی opnemen
opnemen
شامل کردن، برای عقب نشینی، ثبت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با opnemen
ornamen
ornamen
تَزئِین، زینَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ornement
ornement
زینَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
opgeven
opgeven
رَها کَردَن، گُزارِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
ontnemen
ontnemen
مَحروم کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
afnemen
afnemen
کَم شُدَن، کاهِش یابَد، فُروکِش کَردَن، کاهِش یافتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
openen
openen
باز کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
nemen
nemen
دَست گِرِفتَن، گِرِفتَن، بَرداشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی