معنی oplettend
oplettend
دقیق، ناظر
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با oplettend
opletten
opletten
مُراقِبَت کَردَن، تَوَجُّه کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
onoplettend
onoplettend
بی دِقَّت، بی تَوَجُّه، غافِل، با بی تَوَجُّهی
دیکشنری هلندی به فارسی
pletten
pletten
لَهو کَردَن، خُرد کَردَن، لِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی