معنی opgeruimd
opgeruimd
ترتیب دار، مرتّب، منظّم
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با opgeruimd
opgetuigd
opgetuigd
بِه طُورِ فَریبَندِه، تَقَلُّب شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی