معنی onvermijdelijk
onvermijdelijk
به طور اجتناب ناپذیر، اجتناب ناپذیر، حتمی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با onvermijdelijk
onverbiddelijk
onverbiddelijk
غِیرِقابِلِ سازِش، بی اَمان، غِیرِقابِلِ بَخشِش
دیکشنری هلندی به فارسی