معنی ontwarring
ontwarring
جداسازی، گره گشایی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ontwarring
ontwarren
ontwarren
باز کَردَن پیچیدِگی ها، گِرِه گُشایی
دیکشنری هلندی به فارسی