معنی ontwaken
ontwaken
بیداری، بیدار کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ontwaken
ontwijken
ontwijken
دُور زَدَن، طَفرِه رَفتَن، جاخالی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
ontwarren
ontwarren
باز کَردَن پیچیدِگی ها، گِرِه گُشایی
دیکشنری هلندی به فارسی