معنی ontslag
ontslag
استعفا، اخراج
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ontslag
ontslaan
ontslaan
کیسِه زَدَن، اِخراج کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
opslag
opslag
مَخزَن، ذَخیرِه سازی
دیکشنری هلندی به فارسی
ontzag
ontzag
هِیبَت
دیکشنری هلندی به فارسی