معنی ontlopen
ontlopen
فرار کردن، اجتناب کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ontlopen
ontbloten
ontbloten
بِرِهنِه کَردَن، کَشف کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
oplopen
oplopen
تَحَمُّل کَردَن، بالا آمَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
ontdoen
ontdoen
خَلع کَردَن، خَلاص شُدَن اَز شَر
دیکشنری هلندی به فارسی