معنی onterving
onterving
محرومیت از ارث، سلب ارث
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با onterving
Unnerving
Unnerving
آزاردَهَندِه، بی اَعصاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ontbering
ontbering
مَحرومِیَت، سَختی
دیکشنری هلندی به فارسی